فرانک گری (Frank Gehry) یکی از برجستهترین معماران معاصر کانادایی-آمریکایی است که به خاطر طراحیهای نوآورانه، غیرمتعارف و گاهی عجیب و غریب خود شناخته میشود. او در سال ۱۹۲۹ در تورنتو کانادا به دنیا آمد و بعداً به ایالات متحده مهاجرت کرد. سبک معماری او بیشتر با خمیدگیها، اشکال غیرمتقارن و استفاده جسورانه از متریالهای صنعتی مانند فولاد (استنلس استیل)، آلومینیوم و شیشه شناخته میشود.
فرانک گری چرا در معماری معاصر مهم است؟
فرانک گری یکی از تأثیرگذارترین معماران معاصر است. آثار او اغلب با سطوح منحنی، حجمهای نامتقارن و نماهای فلزی شناخته میشوند؛ عناصری که به ساختمانها حالتی زنده و متحرک میدهند. شهرت گری صرفاً به خاطر فرمسازی جسورانه نیست؛ او توانست با ترکیب فناوریهای ساخت، مدلسازی دیجیتال و متریالهای صنعتی، مسیر تازهای برای معماری مبتنی بر متریالهای فلزی ایجاد کند. این اهمیت برای ما زمانی بیشتر میشود که بدانیم انتخابهای او در زمینه فلزات، بهویژه استنلس استیل، مستقیماً روی روندهای معماری چند دهه اخیر تأثیر گذاشت.
نقش استنلس استیل در فلسفه طراحی فرانک گری
برای گری، استنلس استیل فقط یک مصالح پوششی نبود؛ بخشی از زبان بیانی معماری او بود. سطوح براق و موجدار استیل به او امکان میداد حجمهایی خلق کند که نور را به شکل کنترلشده بازتاب دهند و بسته به زاویه دید، رنگ، شدت و بافتی متفاوت ارائه کنند. او از استیل برای ایجاد حس حرکت، عمق بصری و تغییرپذیری استفاده کرد؛ چیزی که با مصالح سنتی امکانپذیر نبود. انعطافپذیری ورقهای استنلس استیل در خمکاری و فرمدهی نیز کاملاً با فرمهای آزاد و پیچیدهای که گری دنبال میکرد همخوان بود. به همین دلیل استنلس استیل در بسیاری از پروژههای او فقط یک انتخاب مهندسی نبود؛ یک ابزار طراحی بود که روح پروژه را شکل میداد.

چه ویژگیهای استنلس استیل برای فرانک گری حیاتی بود؟
استنلس استیل بهخاطر مجموعهای از ویژگیهای فنی به مصالح کلیدی در کارهای گری تبدیل شد. مقاومت بالای آن در برابر خوردگی باعث میشد نما در طول زمان بدون نیاز به پوششهای اضافی پایدار بماند. قابلیت خمکاری و فرمدهی ورقهای استیل، امکان تولید پانلهای منحنی و پیچیده را فراهم میکرد؛ چیزی که برای فرمهای سیال و آزاد گری ضروری بود. علاوه بر این، رفتار نوری استنلس استیل، از بازتاب شفاف گرفته تا سطح برس خورده، به او امکان میداد با نور طبیعی «بازی» کند و نما را به عنصری متغیر تبدیل کند. پایداری حرارتی، انبساط کنترلشده و سازگاری استیل با سیستمهای زیرسازی فلزی، از دیگر عواملی بود که استفاده از این متریال را در پروژههای او منطقی و کارآمد میکرد.
ساختمانهای نمادین فرانک گری که با استنلس استیل ساخته شدند:
چند اثر شاخص گری هستند که به استفاده گسترده از ورقهای استنلس استیل شناخته میشوند. سالن کنسرت والت دیزنی در لسآنجلس نمونه بارز آن است؛ جایی که پوستههای بزرگ و منحنی استیل، شخصیت اصلی ساختمان را شکل میدهند. مرکز موسیقی تجربی در سیاتل نیز بخشی از فرمهای بیرونی خود را با پانلهای استیل اجرا کرده تا تضاد با قطعات تیتانیومی پروژه ایجاد کند. در برخی پروژههای کوچکتر، گری از استنلس استیل برای تأکید بر بخشهای خاص نما یا ایجاد بافت متفاوت نسبت به سطوح تیتانیومی استفاده کرده است. این پروژهها نشان میدهند که استیل در آثار او فقط نقش تزئینی ندارد؛ عنصر سازندهای است که فرم، نور و بیان پروژه را تعیین میکند.
سالن کنسرت والت دیزنی، لسآنجلس (Walt Disney Concert Hall)
سالن والت دیزنی مهمترین پروژهای است که در آن استنلس استیل به عنوان متریال اصلی پوسته خارجی استفاده شده است. هزاران پانل استیل خمکاریشده، کل نمای موجدار و سیال ساختمان را شکل میدهد. در این سازه به دلایل زیر از استیل به جای تیتانیوم و یا آلومینیم استفاده شده است:
- کنترل بهتر بازتاب نور در اقلیم آفتابی
- فرمدهی دقیقتر در پانلهای بزرگ
- دوام در برابر آلودگی شهری
- امکان ایجاد پرداختهای مختلف
- قیمت مناسب

موزه هنر ویزمن، مینیاپولیس (Weisman Art Museum)
در این پروژه، ترکیبی از استنلس استیل و آلومینیوم استفاده شده است. بخشهای پوسته موجدار که بازتاب متوسط و بافت یکنواختتری دارند، با استیل اجرا شدهاند. این همانجایی است که استیل نقش معماری واقعی دارد.
نکته مهم: این پروژه اغلب در لیست «پروژههای فلزی» گری آورده میشود، اما نقش استیل در بخشهایی از نما قابل مشاهده است، نه کل آن.

مرکز موسیقی تجربی، سیاتل (Experience Music Project / MoPOP)
در این پروژه، تیتانیوم متریال غالب است؛ اما گری در بخشهایی که نیاز به بافت صیقلیتر و بازتاب متفاوت داشته، از ورقهای استنلس استیل استفاده کرده است. بنابراین:
- استیل نقش «تکمیلی» و «بافتی» دارد.
- تیتانیوم نقش اصلی فرم را بر عهده دارد.

ساختمان IAC در نیویورک (IAC Building)
در این پروژه، استنلس استیل روی پوسته خارجی غالب نیست و از آلومینیم بدین منظور استفاده شده است؛ اما در زیرسازی، فریمها و قطعات اتصال نما، استیل نقش کلیدی دارد. این پروژه کمتر شناختهشده است اما از نظر کاربرد استنلس استیل مهم است. پوسته خارجی ساختمان با فریمهای شیشهای بزرگ و آلومینیم اجرا شده، اما زیرساخت و بخشی از عناصر فلزی نما بر پایه استیل شکل گرفتهاند.

موزه گوگنهایم بیلبائو، اسپانیا (Guggenheim Bilbao)
در این پروژه، تیتانیوم متریال اصلی نماست و استنلس استیل نقش معماری چشمگیر ندارد. اما این پروژه به عنوان یکی از شاخصترین کارهای گری شناخته میشود. به همین دلیل ضروری است تا اشاره کوتاهی به آن داشته باشیم.
موزه گوگنهایم بیلبائو در شهر بیلبائو، اسپانیا، واقع شده و پروژهای از بنیاد گوگنهایم است. ایده ساخت آن در اوایل دهه ۱۹۹۰ مطرح شد و فرانک گری در سال ۱۹۹۳ به عنوان معمار انتخاب شد. طراحی گری بر پایه فرمهای منحنی و ارگانیک استوار بود و استفاده از تیتانیوم برای پوشش خارجی به او اجازه داد تا این فرمها را به صورت انعطافپذیر و درخشان اجرا کند. موزه گوگنهایم بیلبائو از زمان افتتاح به نمادی جهانی در معماری مدرن تبدیل شده و نشاندهنده موفقیت ترکیب طراحی هنری و تکنولوژی پیشرفته در متریالهاست.

چرا فرانک گری در برخی پروژهها استنلس استیل را به تیتانیوم یا آلومینیوم ترجیح داد؟
انتخاب متریال برای گری فقط مسئله زیبایی نبود بلکه تابع محدودیتهای فنی و رفتاری هر فلز بود. استنلس استیل در پروژههایی انتخاب شد که نیاز به بازتاب کنترلشده، دوام سطحی بالا، و تحمل آلودگی شهری وجود داشت. برخلاف تیتانیوم، استیل در نماهای بزرگتر، موج سطحی کمتری نشان میدهد و فرمپذیری دقیقتری در پانلهای عظیم دارد. در اقلیمهای آفتابی مثل لسآنجلس، استیل این مزیت را داشت که با پرداخت مناسب، شدت بازتاب زیادی ایجاد نمیکرد. همچنین در پروژههایی که زیرساخت فلزی باید با پوسته هماهنگ میشد، استیل بهدلیل سازگاری سازهای و انبساط حرارتی قابل پیشبینی، انتخاب بهتری بود. به همین جهت وقتی نیاز به پایداری، فرمپذیری کنترلشده و رفتار نوری دقیق بود، استنلس استیل انتخاب مناسبتری است.
چالشهای ساخت و نصب پانلهای استنلس استیل در پروژههای فرانک گری
البته، استفاده از استیل فقط مزیت به دنبال ندارد، بلکه در مواردی استفاده از استیل، چالشهای مهمی به وجود میآورد. بزرگترین مسئله کنترل بازتاب نور بود. در سالن والت دیزنی حتی مجبور شدند بخشی از پانلهای استیل را تعویض و ماتتر کنند چون انعکاس شدید باعث افزایش دما و ایجاد ناراحتی برای اطرافیان شده بود. چالش دیگر، موجافتادگی سطح است که هنگام فرمدهی ورقهای بزرگ بهوجود میآید؛ گری مجبور بود از خمکاری چندمحوره و زیرسازی پیچیده استفاده کند تا سطح پوسته نما یکدست بماند. مسئله دیگر تنشهای حرارتی است؛ استیل در گرما منبسط میشود و اگر اتصالها و گیرههای درست طراحی نشوند، پانلها تاب برمیدارند. همچنین فرآیند پولیش، جوشکاری و نصب باید طوری انجام شود که خط و خشهای ریز روی سطح در نور شدید دیده نشود. فرانک گری در این موارد ابداعات مهندسی بسیاری دارد که در بین متخصصان با نام او مشهور است.
سخن آخر
فرانک گری با سبک منحصر به فرد خود نشان داد که چگونه میتوان معماری را از چارچوبهای سنتی فراتر برد. در حالی که بسیاری پروژههای او با فرمهای پیچیده و ارگانیک شناخته میشوند، کاربرد فلزات پیشرفته مانند تیتانیوم و استنلس استیل امکان اجرایی شدن این فرمها را فراهم کرده است. موزه گوگنهایم بیلبائو نمونهای است که تیتانیوم نقش اصلی را در ظاهر و دوام ساختمان ایفا میکند، و ساختمان IAC نمونهای است که استیل بهطور واضح در انعطافپذیری و شکلدهی نما به کار رفته است.
منابع
- Bilbao Guggenheim Museum Official Website – https://www.guggenheim-bilbao.eus/en
- IAC Headquarters Architecture Overview – ArchDaily, https://www.archdaily.com
- Frank Gehry: The Architect as Designer – کتابها و مقالات مروری بر آثار فرانک گری
- Metals in Architecture – مقالات تخصصی در کاربرد تیتانیوم و استنلس استیل در معماری مدرن


